اعتکاف، فضایل و احکام آن


 

 تعريف اعتكاف:

ماندن در مسجد به قصد طاعت و عبادت.
دلایل مشروعیت وفضیلت آن
خداوند عزوجل می فرماید:
{
و عهدنا إلی إبراهیم و إسماعیل أن طهرا بیتی للطائفین و العاکفین و الرکع السجود}
(
و وحی فرستادیم بسوی ابراهیم و اسماعیل که پاک سازید خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفین و و رکوع و سجده کنندگان) [بقره/125]
از ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنهاـ روایت است که فرمود:
"
همانا رسول اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ دهه آخر ماه رمضان اعتکاف می کردند و این عمل را تا هنگام وفاتشان انجام می دادند و بعد از وفات ایشان همسرانش نیز اعتکاف مینمودند." (بخاری 2036) از سیدنا عبدالله بن عمرـ رضی الله عنهماـ روایت است که فرمود: رسول اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ پشت ستون توبه (در مسجد النبی) اعتکاف می نمودند و برای ایشان فرشی مي انداختند یا اینکه تختی قرار می دادند. (ابن ماجه                                                                                     
بدون شک اعتکاف یکی از سنتهایی است که بر نفس بشری دشوار است اما آثار ارزشمندی دارد:
1
ـ درک شب قدر و بدست آوردن ثواب هزار ماه که برابر است با 83 سال.
2
ـ بخشش گناهان و از بین رفتن سیئات در ایام اعتکاف .
عطاء ـ رحمه الله ـ می فرماید: مثال شخص معتکف مانند انسان نیازمندی است که بر در خانه بزرگی نشسته است و به استمرار می نشیند و می گوید بلند نمی شوم تا اینکه حاجتم را برآورده کند و همچنین شخص معتکف در خانه الله (مسجد) می نشیند و می گوید بلند نمی شوم تا اینکه خداوند مرا بیامرزد و گناهان مرا عفو کند و لله المثل الأعلی.
4ـ حفظ روزه از تمامی کارهایی که آنرا خدشه دار و ثواب آن را کم می کند.
5
ـ تمرین نشستن در مسجد و مواظبت بر نمازهای پنجگانه  .
حکم اعتکاف
سنت مؤکده است بدلیل اینکه رسول اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ بر آن مواظبت داشتند و تا آخر حیات مبارکشان آن را انجام می دادند.
از ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنهاـ روایت است که فرمود: همانا رسول اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ دهه آخر ماه رمضان اعتکاف می کردند و این عمل را تا هنگام وفاتشان انجام می دادند و بعد از وفات ایشان همسرانش نیز اعتکاف مینمودند. (بخاری 2036)
ارکان اعتکاف
1
ـ نیت کردن، که آن امری است ضروری برای اعتکاف. و خالص کردن عمل برای الله سبحانه و تعالی. از سیدنا عمربن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ روایت است که فرمود : شنیدم که رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ فرمود: «إنما الأعمال بالنیات» "همانا اعمال به نیتها بستگی دارد."
2
ـ ماندن در مسجد و دلیل آن فرموده الله :
{
و عهدنا إلی إبراهیم و إسماعیل أن طهرا بیتی للطائفین و العاکفین و الرکع السجود}
(
و وحی فرستادیم بسوی ابراهیم و اسماعیل که پاک سازید خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفین و و رکوع و سجده کنندگان) [بقره/125]
زمان اعتکاف
اگر شخصی می خواهد در رمضان اعتکاف کند بهترین و مؤکدترین وقت آن دهه آخر ماه مبارک رمضان است و جایز است که در هر وقتی از رمضان و ماههای دیگر انجام دهد و خصوصا اگر نذر كند و آن را بر خود واجب كند. سیدنا عمر ـ رضی الله عنه ـ از رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ پرسید: همانا من در جاهلیت نذر کردم که یک شب در مسجد الحرام اعتکاف کنم فرمودند: "نذرت را ادا کن." (صحیح بخاری 2032)
مبطلات اعتکاف
1
ـ خروج از مسجد، اگر شخص معتکف از مسجد بدون ضرورت و نیاز خارج شد اعتکاف آن باطل است. ام المؤمنین عایشه ـ رضی الله عنه ـ فرمود: هنگامی که رسول اکرم ـ صلی الله علیه وسلم ـ اعتکاف می کردند سر خود را به من نزدیک می کردند و من آن را شانه می زدم. و داخل خانه نمی شد مگر برای نیاز و ضروت. (سنن ترمذی)
 خروج ازمسجد برای شخص معتکف سه نوع است:
الف) خروج مشروع، که آن خروج برای حاجت و نیاز مانند خوردن و نوشیدن و غسل وغیره است.
ب) خروج برای طاعت و عبادت، که بر شخص معتکف واجب نیست مانند عیادت مریض و حضور در نماز جنازه و اگر در ابتدای اعتکاف شرط کرد که برای این امور خارج شود جایز است و در غیر اینصورت جایز نیست.
ج) خروج برای کاری که اعتکاف را باطل می کند مانند خرید و فروش و نزدیکی با همسر و غیره.

2
ـ مباشرت کردن با همسر که یکی از آن عمل نزدیکی با همسر(جماع) می باشد. خداوند متعال میفرماید:
{
ولا تباشروهن و أنتم عاکفون فی المساجد}
(
و با آنها (زنان) نزدیکی نکنید در حالیکه در مساجد به اعتکاف نشسته اید) [بقره/187]

3
ـ و از مبطلات دیگر اعتکاف حیض و نفاس می باشد.

4
ـ انجام دادن عده برای زنی که شوهرش در هنگام اعتکاف فوت می کند.

یکی بود یکی نبود!

 

عاشقش بودم ، عاشقم نبود

وقتی عاشقم شد که دیگه دیر شده بود

حالا می فهمم که چرا اول قصه ها میگن؛
یکی بود یکی نبود!

یکی بود یکی نبود. این داستان زندگی ماست.

همیشه همین بوده.
یکی بود یکی نبود ...

برایم مبهم است که چرا در اذهان مان "با هم بودن و با هم ساختن" نمی گنجد؟
و برای بودن یکی، باید دیگری نباشد.

هیچ قصه گویی نیست که داستانش این گونه آغاز شود، که
یکی بود، دیگری هم بود ... همه با هم بودند.

و ما اسیر این قصه کهن، برای بودن یکی، یکی را نیست می کنیم.

از دارایی، از آبرو، از هستی. انگار که بودنمان وابسته به نبودن دیگریست.

انگار که هیچ کس نمیداند، جز ما.  و هیچ کس نمی فهمد جز ما.

و خلاصه کلام اینکه : آنکس که نمی داند و نمی فهمد، ارزشی ندارد، حتی برای زیستن.

و متاسفانه این هنری است که آن را خوب آموخته ایم.

هنر "
بودن یکی و نبودن دیگری" !!!

امت اسلام بیائیدتا بار دیگر صادقانه با هم بودن را تجربه کنیم ، حرفهای تلخ را کنار گذاشته و بودن همه دلسوزان را نظاره کنیم. این روزها بد طوری دلم گرفته خدایا به حق همین شبهای قدر همدلی امت اسلامی را افزون کن.

حضرت علی (رض) در یک نگاه

 

قبل از هجرت

1 - زمانی که پیامبر (ص) 30 ساله بود حضرت علی (رض) به دنیا آمد.
2 - در 6 سالگی به علت مشکلات مالی ابوطالب زیر سرپرستی پیامبر (ص) درآمد.
3 - درسن 10 سالگی به پیامبر اکرم(ص) اسلام آورد.
4 - در 23 سالگی در بستر پیامبر خوابید تا نبی اکرم بدون جلب شدن توجه مشرکین هجرت فرماید.

بعد از هجرت

1 - در سال 1 هجرت پیامبر اکرم بین خود و علی پیوند برادری بست.
2 - در سال 2 هـ. پیامبر اکرم دختر خود فاطمه زهرا را به ازدواج علی درآورد.
3 - حضرت علی (رض) تقریبا در تمام لشکرکشی های دوران پیامبر شرکت داشت.
4 - در سال 3 هـ. در جنگ بدر با حضرت حمزه و حارث دشمنان را به مبارزه تن به تن طلبید و از خود رشادت‌ها نشان داد
5 - در سال 5 هـ. در غزوه خندق بر عمرو بن عبدود یکی از پهلوانان بزرگ عرب پیروز شد و او را به قتل رساند.

6 - در سال 6 هـ. علی نویسنده صلح نامه حدیبیه بود.
7- سال 7 هـ. طبق یک روایت مرحب یهودی را به قتل رساند و قلعه خیبر را گشود.
8 - در سال 9 هـ که حضرت ابوبکر از طرف پیامبر اکرم، رهبری حج را به عهده داشت سوره برائت به وسیله حضرت علی بر مشرکین خوانده شد.
9 - در سال 10 هـ.که پیامبراکرم (ص) از حجه الوداع برمی گشت در محلی به نام غدیرخم خطاب به حضرت علی فرمود: هر کس من مولای اویم علی نیز مولای اوست.

بعد از وفات پیامبر اکرم (ص)

1 - در سال 11 هـ. با حضرت ابوبکر بیعت نمود.
2 - در سال 13 هـ. با حضرت عمر بیعت کرد و از آن پس مشاور و قاضی حضرت عمر بود.
3 - در سال 17هـ. دختر خودش ام کلثوم را که دختر حضرت فاطمه زهرا نیز بود و یازده سال سن داشت، به ازدواج حضرت عمر درآورد.
4 - در سال 18 هـ. که حضرت عمر به شام و فلسطین رفت حضرت علی را در مدینه منوره پایتخت اسلام جانشین خود نمود.
5 - در سال 24 هـ. از طرف حضرت عمر عضو شورای 6 نفره برای تعیین خلافت شد و با تعیین خلیفه در سوم ماه محرم با حضرت عثمان بیعت نمود.
6 - در سال 35 هـ. که مخالفت علیه حضرت عثمان بالا گرفت حضرت علی به عنوان میانجی و نماینده حضرت عثمان نزد مخالفین رفت و آمد می کرد و اعتراض مخالفین را به حضرت عثمان می رساند.

دوران خلافت

 1- در سال 35 هـ. به عنوان خلیفه مسلمین انتخاب شد.
 2- در سال 36 هـ. جنگ جمل واقع شد.
3 - در سال 36 هـ. واقعه هولناک جنگ صفین پیش آمد.
4 - در سال  37 هـ. جنگ نهروان با خوارج پیش آمد.
5 - و سرانجام در 19 رمضان سال 40 هجری در سن 63 سالگی به دست ابن ملجم مرادی در مسجد کوفه ضربت خورد و در 21 رمضان به شهادت رسید.
6 - کار غسل و کفن نمودن حضرت علی را دو پسرش حسن و حسین انجام دادند و طبق وصیتش، قبرش را پنهان کردند. قبر علی در دوران زمامداری بنی امیه، همچنان مخفی بود تا اینکه با از میان رفتن بنی امیه و رفع خطر خوارج در زمان هارون الرشید خلیفه بنی عباس، قبر او توسط جعفر صادق، شناسانده شد. ولی بر اساس روایتی جنازه حضرت علی به مدینه آورده شدو در جنت البقیع در کنار قبر حضرات حسن و فاطمه زهرا و زین العابدین و جعفر صادق (رضی الله عنهم) به خاک سپرده شد.
7- فرزندان حضرت علی عبارت اند از: حضرات حسن ، حسین ، محمد بن الحنفیه، ابوبکر، عمر، عثمان، عباس، جعفر، عبدالله،  عبیدالله، محمد، یحیی، زینب ، ام کلثوم، رقیه و

ماه مبارک رمضان، ماه دوری از گناهان، ماه بندگی مبارکتان باد

                                                ماه مبارک رمضان،ماه نزول قرآن 
ماه میهمانی خدا، ماه خوبی ها،
ماه شب  قدر، ماه دعا ونیایش ،
ماه رحمت و آمرزش و ماه خیر و برکت است.
حلول ماه مبارک رمضان، به راستی که خبر از گشایش
درهای بهشت به روی آدمیان دارد.
ماه تزکیه، ماه خودسازی، ماه از خویش تا خدا رفتن،
ماه پرواز با دوبال قنوت از زمین تا ملکوت
و شکوفایی غنچه های معنویت در سکوت سبز روزه داران
و در حيرت ارغوانی سالکان کوی دوست فرو رفتن است

مارا به دعا کاش نسازند فراموش

رندان سحرخیز که صاحب نفسانند . . .

فرا رسیدن ماه مبارک رمضان بر شما مبارک

اختلاف مطالع و رویت هلال رمضان در مذهب حنفی

هماهنگی در عید و مراسم عبادی، آرزوی مسلمانان جهان در مذهب حنفی

 

به نام خدا
در حال حاضر آرزوی مسلمانان جهان ، هماهنگی در اعیاد و مراسم عبادی است. این آرزو در مذهب حنفی برآورده شده است.

حنفی ها می گویند: در هر جای دنیا هلال ماه دیده شود، تمام مسلمانان جهان موظف هستند، طبق آن روزه بگیرند و اگر عید باشد، عید نمایند.

در همین باره از علمای جدید مولانا محمد تقی عثمانی هم می گوید: اختلاف مطالع اعتبار ندارد، یعنی چنانچه هلال ماه در جایی دیده شد، جاهایی که دیده نشده نیز موظف هستند، از آن تبعیت نمایند.

دکتر یوسف قرضاوی هم می گوید: محاسبات ریاضی و فلکی جدید، قطعی است و بر اساس آن باید روزه و یا عید گرفت.

این دو بزرگ هر یک مقاله مستقلی در همین موضوع نوشته اند که شما می توانید این دو مقاله مفصل را در سایت های دارالعلوم و سای القرضاوی مطالعه نمایید. نتیجه تحقیقشان را در ذیل ملاحظه نمایید:

مولانا محمد تقی عثمانی می فرمایند: در نزد حنفیه اختلاف مطالع اعتبار ندارد و فقهای احناف می گویند: اگر رویت هلال ماه رمضان یا عید در هر جایی از دنیا به طرق شرعی ثابت شد، برای همه جاهای دیگر دنیا حجت است . اگر هلال ماه در مغرب دیده شد برای اهل مشرق معتبر است.

مولانا محمد تقی ادامه می دهد: معتبر نبودن اختلاف مطالع که مذهب حنفی است، حقیقتی است که انکار آن مشکل است.

دکتر قرضاوی می گوید: امروز اثبات هلال ماه به وسیله محاسبات ریاضی و فلکی جدید قطعی است و باید به عنوان قیاس اولی به آن عمل شود، یعنی وقتی سنت عمل به وسیله پایین تر را که همان رویت باشد و در آن شک و احتمال وجود دارد، مجاز قرار داده، پس وسیله ای که اعلا، اکمل و یقینی تر است، برای اثبات مقصود اولی به اتباع و پیروی است.

دکتر قرضاوی می گوید: با این وسیله قطعی می توان امت را از اختلاف شدیدی که در شروع روزه و اعیاد دارند و همیشه در رنج هستند نجات داد و آنان را به هماهنگی لازم که محتاج آنند و به خصوصی ترین امور دینشان برمی گردد، رهنمون شد و این همان محاسبات قطعی و ریاضی است.

اکثر کتاب های معتبر حنفی اختلاف مطالع را معتبر ندانسته اند ولی برخی علما مانند صاحب تبیین الحقایق شرح کنز الدقایق، اختلاف مطالع را بنا بر دور بودن جاهای مختلف از هم و قیاس مطالع ماهانه و سالانه بر مطالع روزانه و شبانه ، معتبر دانسته، ولی علم و دانش قدیم و جدید مذهب معتبر و مفتی به احناف را اثبات کرده و می گویند: اختلاف ماهانه و سالانه به اندازه اختلاف روزانه و شبانه نیست تا باهم مقایسه شوند.
در زیر اقوال فقهای مذهب حنفی که ظاهر روایت امام ابوحنیفه و امام ابویسف و امام محمد را معتبر و مفتی به می دانند به نظر خوانندگان می رسد.

مسئله در فتاوای هندیه

وَلَا عِبْرَةَ لِاخْتِلَافِ الْمَطَالِعِ فِي ظَاهِرِ الرِّوَايَةِ كَذَا فِي فَتَاوَى قَاضِي خَانْ .
وَ عَلَيْهِ فَتْوَى الْفَقِيهِ أَبِي اللَّيْثِ وَبِهِ كَانَ يُفْتِي شَمْسُ الْأَئِمَّةِ الْحَلْوَانِيُّ قَالَ لَوْ رَأَى أَهْلُ مَغْرِبٍ هِلَالَ رَمَضَانَ يَجِبُ الصَّوْمُ عَلَى أَهْلِ مَشْرِقٍ كَذَا فِي الْخُلَاصَةِ. (الفتاوی الهندیه)

عبارت در المختار

(واختلاف المطالع) ورؤيته نهارا قبل الزوال وبعده (غير معتبر على) ظاهر (المذهب) وعليه أكثر المشايخ، وعليه الفتوى.  (فيلزم أهل المشرق برؤية أهل المغرب) إذا ثبت عندهم رؤية أولئك بطريق موجب كما مر، وقال الزيلعي: الاشبه أنه يعتبر، لكن قال الكمال: الاخذ بظاهر الرواية أحوط.

عبارت دررالحکام شرح غررالاحکام

وَأَكْثَرُ الْمَشَايِخِ عَلَى أَنَّهُ لَا يُعْتَبَرُ ) هُوَ ظَاهِرُ الْمَذْهَبِ وَعَلَيْهِ الْفَتْوَى كَمَا فِي الْبَحْرِ عَلَى الْخُلَاصَةِ وَقَالَ فِي الْكَافِي ظَاهِرُ الرِّوَايَةِ لَا عِبْرَةَ بِاخْتِلَافِ الْمَطَالِعِ

عبارت بحرالرائق شرح کنز الدقایق

( قَوْلُهُ : وَلَا عِبْرَةَ بِاخْتِلَافِ الْمَطَالِعِ ) فَإِذَا رَآهُ أَهْلُ بَلْدَةٍ ، وَلَمْ يَرَهُ أَهْلُ بَلْدَةٍ أُخْرَى وَجَبَ عَلَيْهِمْ أَنْ يَصُومُوا بِرُؤْيَةِ أُولَئِكَ إذَا ثَبَتَ عِنْدَهُمْ بِطَرِيقٍ مُوجِبٍ ، وَيَلْزَمُ أَهْلَ الْمَشْرِقِ بِرُؤْيَةِ أَهْلِ الْمَغْرِبِ ، وَقِيلَ : يُعْتَبَرُ فَلَا يَلْزَمُهُمْ بِرُؤْيَةِ غَيْرِهِمْ إذَا اخْتَلَفَ الْمَطْلِعُ ، وَهُوَ الْأَشْبَهُ كَذَا فِي التَّبْيِينِ ، وَالْأَوَّلُ ظَاهِرُ الرَّاوِيَةِ ، وَهُوَ الْأَحْوَطُ كَذَا فِي فَتْحِ الْقَدِيرِ ، وَهُوَ ظَاهِرُ الْمَذْهَبِ ، وَعَلَيْهِ الْفَتْوَى كَذَا فِي الْخُلَاصَةِ

مجمع النهر فی شرح ملتقی الابحر

وَلَا اعْتِبَارَ بِاخْتِلَافِ الْمَطَالِعِ حَتَّى قَالُوا لَوْ رَأَى أَهْلُ الْمَغْرِبِ هِلَالَ رَمَضَانَ يَجِبُ بِرُؤْيَتِهِمْ عَلَى أَهْلِ الْمَشْرِقِ إذَا ثَبَتَ عِنْدَهُمْ بِطَرِيقٍ مُوجِبٍ كَمَا لَوْ شَهِدُوا عِنْدَ قَاضٍ لَمْ يَرَ أَهْلُ بَلَدِهِ عَلَى أَنَّ قَاضِيَ بَلَدِ كَذَا شَهِدَ عِنْدَهُ شَاهِدَانِ بِرُؤْيَةِ الْهِلَالِ فِي لَيْلَةِ كَذَا وَقَضَى الْقَاضِي بِشَهَادَتِهِمَا جَازَ لِهَذَا الْقَاضِي أَنْ يَقْضِيَ بِشَهَادَتِهِمَا ؛ لِأَنَّ قَضَاءَ الْقَاضِي حُجَّةٌ وَقَدْ شَهِدَا بِهِ

( وَقِيلَ : يَخْتَلِفُ بِاخْتِلَافِ الْمَطَالِعِ ) . وَفِي التَّبْيِينِ ، وَالْأَشْبَهُ أَنْ يُعْتَبَرَ هَذَا الْقَوْلُ ؛ لِأَنَّ كُلَّ قَوْمٍ يُخَاطَبُونَ بِمَا عِنْدَهُمْ ، وَانْفِصَالُ الْهِلَالِ عَنْ شُعَاعِ الشَّمْسِ يَخْتَلِفُ بِاخْتِلَافِ الْأَقْطَارِ كَمَا أَنَّ دُخُولَ الْوَقْتِ وَخُرُوجَهُ يَخْتَلِفُ بِاخْتِلَافِهِمَا .

وَقَالَ فِي الدُّرَرِ يُؤَيِّدُهُ مَا مَرَّ فِي أَوَّلِ كِتَابِ الصَّلَاةِ أَنَّ صَلَاةَ الْعِشَاءِ وَالْوِتْرِ لَا تَجِبُ بِفَاقِدِ وَقْتِهِمَا . لَكِنْ يُفْهَمُ مِنْ عِبَارَةِ الْمُصَنِّفِ عَدَمُ الِاعْتِبَارِ مُطْلَقًا وَهُوَ الْمَذْهَبُ وَظَاهِرُ الرِّوَايَةِ وَعَلَيْهِ الْفَتْوَى كَمَا فِي أَكْثَرِ الْمُعْتَبَرَاتِ .

خلاصه مطلب در فتاوای شامی:

مطلب في اختلاف المطالع: اعلم أن نفس اختلاف المطالع لا نزاع فيه، بمعنى أنه قد يكون بين البلدتين بعد بحيث يطلع الهلال ليلة كذا في إحدى البلدتين دون الاخرى، وكذا مطالع الشمس لان انفصال الهلال عن شعاع الشمس يختلف باختلاف الاقطار، حتى إذا زالت الشمس في المشرق لا يلزم أن تزول في المغرب وكذا طلوع الفجر وغروب الشمس، بل كلما تحركت الشمس درجة فتلك طلوع فجر لقوم وطلوع شمس لآخرين، وغروب لبعض ونصف ليل لغيرهم كما في الزيلعي.

وإنما الخلاف في اعتبار اختلاف المطالع بمعنى:
أنه هل يجب على كل قوم اعتبار مطلعهم، ولا يلزم أحدا العمل بمطلع غيره،
أم لا يعتبر اختلافها
بل يجب العمل بالاسبق رؤية حتى لو رئي في المشرق ليلة الجمعة، وفي المغرب ليلة السبت وجب على أهل المغرب العمل بما رآه أهل المشرق؟

فقيل بالاول، واعتمده الزيلعي وصاحب الفيض، وهو الصحيح عند الشافعية لان كل قوم مخاطبون بما عندهم، كما في أوقات الصلاة، وأيده في الدرر بما مر من عدم وجوب العشاء والوتر على فاقد وقتها،

وظاهر الرواية الثاني، وهو المعتمد عندنا وعند المالكية والحنابلة لتعلق الخطاب عاما بمطلق الرؤية في حديث: صوموا لرؤيته بخلاف أوقات الصلوات، وتمام تقريره في رسالتنا المذكورة.محمد عیسی رحیمی
خواف